کد مطلب:216481 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:234

خبری از شهادت در مدینه
روایت شده از یكی از خادمان امام موسی كاظم علیه السلام كه چون حضرت را از مدینه به جانب عراق بردند، آن جناب حضرت امام رضا علیه السلام را امر فرمود كه: هر شب تا مادامی كه من زنده ام و خبر وفاتم به تو نرسیده است، باید بر در خانه بخوابی.

راوی گوید كه هر شب رختخواب آن حضرت را در دهلیز خانه می گشودیم. چون بعد از عشاء می شد، می آمد و در دهلیز خانه به سر می برد تا صبح. چون صبح می شد، به خانه تشریف می برد. چهار سال بدین حال به سر برد تا یك شبی فراش آن حضرت را گستردیم، آن جناب نیامد. به این سبب خاطر زاكیه ی اهل و عیال متوحش شد و ما هم از نیامدن آن حضرت ترسان شدیم.

چون صبح طالع گردید، آن حضرت تشریف آورد و در خانه نزد ام احمد كه بانوی خانه بود، رفت و فرمود: بیاور آن ودیعتی را كه پدر بزرگوارم به تو سپرده و تسلیم من نما.

ام احمد چون این سخن را شنید، آغاز نوحه و زاری كرد و از سینه ی پردرد آه سرد برآورد كه: والله آن مونس دل دردمندان و انیس جان مستمندان این دار فانی را وداع نموده است.

پس آن جناب وی را تسلی داده از زاری و بی قراری منع نمود و فرمود: این راز را افشا مكن و این آتش حسرت را در سینه پنهان دار تا خبر شهادت آن حضرت به والی مدینه رسد.

پس ام احمد ودایعی را كه نزد او بود، به آن حضرت سپرد و گفت: روزی كه آن گل بوستان نبوت و امامت مرا وداع می فرمود، این امانتها را به من سپرد و فرمود كسی را از این امر مطلع نساز و هر گاه كه من فوت شدم، پس هر یك از فرزندان من نزد تو آمد و از تو مطالبه نمود، آنها را به او تسلیم كن و بدان كه در



[ صفحه 259]



آن وقت من دنیا را وداع كرده ام.

پس حضرت آن امانتها را قبض فرمود و امر كرد كه از شهادت پدر بزرگوارش لب بندد تا خبر برسد.

بعد از چند روز خبر شهادت امام موسی علیه السلام به مدینه رسید. چون معلوم كردیم، در همان شب واقع شده بود كه جناب امام رضا علیه السلام به تأیید الهی از مدینه به بغداد رفته و مشغول تجهیز و تكفین والد ماجدش گردیده بود. آنگاه حضرت امام رضا علیه السلام و اهل بیت عصمت به مراسم ماتم حضرت موسی بن جعفر علیه السلام قیام نمودند. [1] .


[1] منتهي الآمال، ج 2، صص 398 و 399.